اداره و مدیریت:
اداره ومدیریت:
اهمیت مدیریت:استفاده منابع به صورت اقتصادی وهدف مند ازاهمیت مدیریت میباشد مدیریت به این معنی است که از منابع کم منافع زیاد به دست بیاوریم وهدف به این معنی است که به یک هدف که تعین کدیم برسیم، تعریف اداره: درلغت به معنی امور،انصاف،تنظیم امور، حاکمیت میباشد ودراصطلاح اداره عبارت ازیک پروسه منظیم هماهنګ شده بایک تشکیل منظم جهت انجام امور معین میباشد اداره به جای ګفته میشود که منظم باشد مانند اداره مالی و دارای تشکیل منظم باشد مانند امر،مدیر وکارمندان دیګر وامورمعین خویش رانجام دهد مانند اداره مالی که امورمالی رابه پیش میبرد. عناصر اداره دارای پنچ عناصرمیباشد:۱- اهداف ۲- منابع ۳- موثریت ۴ مثمریت ۵- جوانب ذیدخل. ۱- اهداف: عبارت ازنقطه مورد نظر است که باید حاصل شود ویک هدف وقتی خوب وعالی بوده میتواند که Smart باشد. واضح ومشخص باشد: هدف باید به صورت واضح ومشخص وبدون ابهام بیان شود وبرای مدیران قابل فهم باشد. قابل سنجش باشد: هدف باید قابل سنجش واندازه ګیری باشد یعنی بامعیار های قابل سنجش طرح شود که درزمان کنترول ازرسیدن ونه رسیدن به ان اګاهی حاصل شود. قابل حصول باشد: به این معنی که دریک اداره هدف که تعین میشود باید قابل دسترس باشد واداره به ان رسیده بتواند. واقع بینانه باشد: هدف باید دور ازبخل وتعصب باشد وبه واقعیت رابطه داشته باشد. دارای محدوده زمانی باشد: هدف خوب هدف است که دران زمان درنظرګرفته شود. ۲-منابع: عبارت ازسرمایه مادی ومعنوی سازمان بوده که هدف اساسی مدیریت استفاده بهینه ازاین منابع میباشد یعنی یک مدیرچیګونه میتواند ازمنابع که دراختیار دارد بصورت موثرومثمراستفاده کند که عبارت اند از. الف – منابع فزیکی:یک مدیر باید بداند که منابع مادی وفزیکی را چګونه وچطور استفاده بهترنماید. ب - منابع مالی: مدیرباید ازمنابع کم منافع زیاد بدست بیاودر ومنابع خود رادرکدام چا وچه قسم مورد استفاده قراردهد. ج- منابع اطلاعاتی: مدیرباید معلومات درونی وهم بیرونی داشته باشد. د- منابع انسانی: نیروی بشر است مدیر باید بداند که ازکدام شخص درکدام بخش ازسازمان خوبتر استفاده کند. ه – زمان: هراداره ومدیر باید ازوقت وزمان درست استفاده نماید. ۳- مؤثریت: عبارت ازدرست وصحیح انجام دادن کار ورسیدن به هدف است مسله که بیشتر مطرح است عبارت ازکیفیت میباشد. ۴- مثمریت: کارها راهم درست وصحیح انجام دادن واقتصادی باشد نسبت به محصول برسرمایه. درمثمریت نقاط مهم. کمیت، قیمت وقت،است. ۵- جوانب ذیدخل: هران شخص که دراداره به صورت مستقیم وغیرمستقیم نقش داشته باشد ان اشخاص تاثیرومتاثرازاداره است. جوانب ذیدخل دراداره عبارت است از: سهم ګیرنده ګان، کارمندان، مشتریان،عرضه کنندګان،افراد محل. سازمان:عبارت ازمجموعه افراد که دارای یک تشکیل منظم برای رسیدن یک هدف خاص فعالیت میکند. سازمان اداره کلمه مترادف است امافرق کوچک دارد سازمان برای چیزهای کلان استفاده میشود واداره بخش ازسازمان است. عناصرسازمان: ۱- هدف خاص ۲- تشکیل خاص ۳- چارچوب قانونی مدیر:درلغت اداره کننده وتنظیم کننده: دراصطلاح مدیرشخص است که مسؤلیت عملکرد تیم خود رابه عهده دارد. مدیریت: استفاده منابع موثر برنامه ریزی سازماندهی، کنترول امکانات وفعالیت های افراد خاص برای ررسیدن به هدف های خاص. تاریخچه اداره ومدیریت: اززمان که انسان به دنیا امد مدیریت شروع شده اززمان خلافت حضرت ادم(ع) وفرزندانش نمونه های بارزی ازیک نوع اداره ومدیریت راملاحظه مینائیم پنچ هزار سال ق م اختراع خط، ثبت ونګهداری مدارک بمنظور بهبود جامعه بااستفاده واصول مدیریت ازنظراسلام هرپیامبر که می امد مدیرومدیریت میکرد. درزمان حضرت عمر(رض) بسیار کارها شد ساختن پول،تعین والی ها،ثبت دارائی های،دفاترشکایات، وظایف ومسؤلیت ها جدابود. دانشمندان که درباره اداره ومدیریت نظرداده است: هنری فایول درسال ۱۹۴۹ وظایف مدیریت رابیان کرده عبارت از سازماندهی،کنترول،هدایات وغیره.وجهارده اصل دیګرراهم بیان کرده است، لویترګولیک:سال ۱۹۳۷ وظایف مدیریت رابیان کرده،متفاوت ازهنری فایول. وید فردریک تایلو۱۹۱۷ پدراداره بود یک تیرو به نام تیوری علمی بیان کرده است. ویدرویلسن خواست اداره وسیاست را ازهم جدا کند نتوانست. تیوری های اداره ومدیریت: عبارت ازبرسی اثبات شده که رابطه علت ومعلول بین پدیده ها رتوضیح میسازد یادګیری جرم تیوری است.کنترول اجتماعی تیوری است. تیوری علمی: درمدیریت توسط دانشمند بنام فردریک تایلور ازامریکا است درکارخانه چات کارمیکرد رئیس بود دراداره ومدیریت ازعلم استفاده شود یعنی محاسبه علمی ریاضی دید که کارګران کار نمیکردن بعد محاسبه علمی یعنی به کار ګران به اساس کار شان پول داده شود.چهاراصل دیګرراهم بیان کرده است. ۱ګسترش علم اګاهی ۲ انتخاب کارکنان ۳ همانګ کردن علم کار ۴ تقسیم کار ومسؤلیت. چهار اصل فردریک تایلور عبارت است از.تیوری علمی باید به اساس علم به پیش برود نه به اساس تخیول. ۱- ګسترش علم اګاهی ازکار:کار که کس انجام میدهد ازهمان کار اګاهی کامل داشته باشد.تفکیک اجرای مختلف وتعیین بهتر وکوتا ترین روش انجام دادن ان ازطریق به کارګرفتن روشهای علمی. ۲- انتخاب کارکنان برمبنای علمی وافزایش مهارتها:کارمندان که استخدام میشود باید علم داشته باشد مسلکی باشد مهارتهای کارمندان را افزایش داده شود اموزش داده شود تریننګ داده شود. ۳- هماهنګ کردن کارباکارکنان: به کارکنان به اساس مسلک شان کارداده شودکه هم کاروهم کارکن به خوبی ودرستی به پیش برود وبه اساس توانایی کارګرکارباشد. ۴- تقسیم منطقی کار ومسؤلیت ان میان کارکنان ومدیران که دران مسؤلیت برنامه ریزی سازماندهی کاربرعهده مدیران است. نظردوم مدیریت اداری: مؤسس هنری فایول سال ۱۹۱۷ م دانشمند فرانسوی است ترتیب وتنظیم امور اداره است نظریه معروف است به اصول چهارده ګانه اداره ومدیریت اول کار اداره رابه شش بخش تقسیم کرد. ۱- فنی(تولیدی).۲- بازارګانی(خرید وفروش).۳- مالی(مصارف اداری).۴- امنیتی(حفاظت اموال اداره).۵- موضوعات حسابداری(حساب دهی). ۶ـ وظایف مدیران یاوظایف مدیریتی(پلان ګذاری، سازماندهی، کنترول، رهبری، هماهنګی. تفاوت اساسی میان نظریه تایلروفایول اینست که نظریه تایلر بیشتر مربوط به کارګران وکارمندان رده پائین میشود اما از فایول بیشتر ارتباط به مدیران عالی رتبه دارد فایول معتقد است که مدیران یک دانش قابل تعریف وقابل اموزش است وهدفش این بود که مفاهیم اساسی مدیریت رادرهمه سازمانها تعریف کند. اصول چهارده ګانه هنری فایول: ۱- تقسیم کار: تخصص کار مهارتهای کارسرعت کار:مثال یک کاربین کارګران تقسیم شود هم مهارت حاصل میشود وهم تخصص پیدا میکند وهم کار به سرعت به پیش میرود تولید زیاد میشود. ۲- اختیار ومسؤلیت: به این معنی است کاریک کارګر دریک اداره معلوم باشد اختیار ومسؤلیت هایش معلوم باشد. اختیار حق صدوردستور وقدرت برای درخواست اطاعت ازفرمان دریک اداره اختیار امریک نفرداشته باشد. ۳- انضباط: ربط دارد به قوانین ومقررات درهر سازمان باید احترام فرمانبرداری به قوانین واهداف سازمان وجود داشته باشد که به عوامل ذیل نیازاست: انضباط اورنده نظم است. سرپرستی درتمام سطوح ورده ها خوب باشد، تاحد امکان مقررات وآیین نامه ها روشن ومنصفانه باشد، جریمه ها وپاداشها مشخص ومنصفانه باشد. ۴- وحدت فرماندهی: درهرسازمان فرماندی یک نفرباشد.یک کارمند،تنها باید ازیک سرپرست دستور بګیرد. ۵- وحدت هدف وجهت:یک سرپرست،یک برنامه، به این معنی که یک رهبر بایک هدف،یک ګروه ازفعالیت ها را رهبری نماید. ۶- تبعیت منافع فردی ازمنافع جمعی: منافع فردی به باید مقدم به منافع جمعی یاسازمان باشد به این معنی است که کارمندان منافع خود راترجع نه بلکی منافع سازمان راترجع دهد. ۷- دستمزد پرسنل: هدف این است که معاشات به وقت باشد به حد معین باشد خوب باشد امتیازات داشته باشد کارکنان خوب کارمیکند زیادکارمیکند تشویق شود حق مقام اضافه کاری،پاداش غیرمادی داده شود. ۸- تمرکز یامرکزیت: تصمیم ګیری های دریک نقطه درنظرګرفته شود.تمرکز برای سازمان ضروری است وپیامد طبیعی سازماندهی است. اماتوجه به شرایط ویژګی های موجود درهرسازمان باید توازن وتعادل مناسبی بین تمرکز وعدم تمرکز ایجاد ګردد. ۹- سلسله مراتب: دریک سازمان اوامرازبالا به پائین می ایدوپیشنهادات ازپائین به میرود.مثال رئیس به معوین امر مکند معوین بالای کارمندان وپیشنهادات ازکارمندان به معوین معوین به رئیس. ۱۰- عدالت:احساس عدالت وبرابری ردبرابر سازمان ګسترده باشد لذا درهر سازمان باید انصاف وعدالت مبتنی برتوافقها ازپیش تعیین شده باشدومشخص موجود باشد. ۱۱- نظم:سازمان باید برای هرفرد مکان مشخص فراهم کند،به طوریکه یک چایګاه برای هرفرد وجود داشته باشد وهر فرد هم درجای خودش باشد،یعنی هدف نظم انست که هرچیزسرجای خودش باشد. ۱۲- ثبات وماندګاری درشغل: یعنی کارمندان تغیروتبدیل زود زود نه شود کاهش جابجائی کارکنان سبب افزایش کارایی میګردد،زیرا کارکنان برای تطبیق کارشان نیاز به زمان دارند. ۱۳-ابتکار:به معنی نواوری است: اداره وقت خوب بوده میتواند که نواوری داشته باشدکارکنان برای ابراز وبه کارګرفتن نظریه های خود ازاد باشد مدیر باید به کارکنان خود اجازه بدهد که ابتکار های خودرابه کارببندند. ۱۴- روحیه اتحاد جمعی:درسامزمان تمام کارمندان باهم متهد باشد،روابط متقابل داشته باشد فعالیت بیشتر کاربیشتر ازطریق ایجاد احساس افتخاردرکاکنان،وافاداری انان نسبت به سازمان واحساس تعلق متقابل. نظریه سوم سلوک (روابط انسانی):درکارخانه هاتورن(ازطرف التون مایو)درسالهای(۱۹۳۲-۱۹۲۴ نویشته شده. اصطلاح روابط انسانی برای توصیف رفتار وعمل متقابل مدیران بازیردستان به کارمی رودبه نام مدیریت علمی یاد میشود.وقتی رفتار امرین باعث شود که کارکنان به کاربهتر وموثرترتشویق وترغیب شورروابط خوب وثمر بخش رسازمان برقرار میشود.یک سلسله اصلاحات دریک اداره به کاراست برعلاوه سلوک. محیط:التون مایو نوررامعیار قرار،ونظرداد که محیط کار خوب باشد جای کارپاک باشد نظم داشته باشد امکانات مادی منظم باشد.دراین صورت کارخوب به پیش میرود. تحقیق:برای یک تعداد کارکنان معاش رابالا برد وامتیازات معنوی داد دید که کارکنان خوب کارمیکند،وبعد معاش را پائین اورد اما امتیازات معنوی راکم نه کرد،دید که کارکنان خوب کارمیکند،وګفت که امتیازات مادی مهم نیست روابط انسانی مهم است. التون مایو رفتاررابه فرضیه ها بیان کرده که عبارت است از: افراد اساساً توسط نیازهای اجتماعی تشویق وبرانګیخته میشوند وضمن روابط مناسبات اجتماعی بادیګران هویت وشهرت پیدا میکند. افراد رفتارهای اجتماعی ګروه همکاران خود بیشتر ازتشویق وکنترول مدیریت. ازاداره سازمان متاثر میشود. افراد انسانی به همان اندازه از که اداره یامدیریت سازمان به رفع وارضای نیازها وضرورتهای اجتماعی انها می پردازد به ان پاسخګو ومتعهد است. تظریه سلوک ورفتار انسانی درسایل(۱۹۲۰) درموارید زیر توجه به عمل امد: برای اولین باردرتاریخ،عامل انسانی درتحقیقات بررسیهایی(هارتو) به طور فشرده وعمیق مورد مطالعه علمی قرار ګرفت ونظریه پرارزش درزمینه مدیریت پایه ریزی شد. اهمیت فرد را حساسات وعواطف انسانی درسازمان به خوبی شناخته وبیان شده. نقش مهم ارزشها وعوامل ونتایج ګروهی وجمعی درشکل بخشیدن به رفتارکارمندان مورد توجه وتاکید قرار ګرفت. اهمیت سازمان وروابط غیررسمی به حیث عاملی که رفتار سازمان راعمیقاُ تحت نفود وتاثیر دارد،مطرح وتوجه لازم به ان معطوف شد. نقش که شیوه سرپرستی ومدیریت درتقویت روسیه کارمندان وافزایش بهر مندی بهرروی، ایفا میکندتشخیص داده شد ومورد توجه قرار ګرفت. تظریه چهارم سیستم یا(نظام):عبارت است ازمجموعه ای ازعناصر واجزایی که باهم ارتباط وعمل وعکس العمل متقابل داشته، کل واحدی رابه وجود می اورند. تیوری انګیزشی نیازهای ابراهام مازلو:ګفت که انسانها درزندګی به پنج نوع نیاز ضرورت دارد اول: نیاز فزیولوژیکی:ابراهام مازلو ګفته نیاز فزیولوژیکی،پوشاک،خوراک،مسکن،تازمانی که این نیازهابراورده نه شوند نیاز های بعدی هیچ وقت براورده نه میشود که اینها باپول شده میتواند واین نیاز انسان رابه کار اماده میکند. دوم نیاز امنیتی یا(ایمنی): وقتی نیاز فزیولوژیکی که براورده شود انسان نیاز به امنیت پیدا میکند انسانها میخواهدکه در جای زندګی کند،جان،مال،فامیل،وبرای فردا روز بهتر داشته باشد.واګرامنیت نه باشد چیزهای دیګر بی ارزش میشود. سوم نیاز اجتماعی:وقتی که نیاز امنیت مرفوع شود،به فکر نیازهای اجتماعی میشود،چون انسان موجودی اجتماعی است ومورد شناسایی قراربګیردهمرای مردم روابط برقرارکند تفریع کند درس بخواند،درتصمیم ها شریک شوند،مورد پزیریش مورد قرار بګیرد. چهارم نیازبه احترام: انسان دراین مرحله کوشش میکند که مورد احترام قراربګیرد به نمبال قدرت میرود درجامعه موقف رابه خود بګیرد که مردم به تصمیم ها اش احترام وخودش مورد احترام قرار بګیرد،سخن هایش اعتبار داشته باشد. پنجم نیاز خودیابی(تحقق ذات خود):انسان کوشش میکندکه درتمام جامعه یک کار رابکند که تنها اورکرده میتواند ازخود نور اوری داشته باشد. نیوری هایx وy نظریه مک ګریکور راجع به طبیعت انسان: تیوری Xویامنفی: ۱- برای اغلب مردم کارذاتاً نامعلوم است،یعنی انسانها به کارمشغول نیست کارراخوش نه دارد که بکند ۲-اغلب مردم زیادت طلب نیستندوتمایل اندک به پذیریش مسؤلیت داردند.یعنی مردم به کارزیادخوش نیستندوخوش دارد که مسؤلیت کم داشته باشد. ۳-اغلب مردم قابلیت اندکی برای خلاقیت درحل مشکلات سازمانی دارند.یعنی مردم کلش خلاقیت پذیر نیستند واین توانایی رانه دارد. ۴-انګیزش قفط درسطوح فزیولوژیکی وتأمین ایجاد میشود،یعنی مردم کارمیکندکه فقط معاش بګیرد،که نیازخودرابراورده کندوامنیت داشته باشد. ۵-اغلب مردم باید تحت کنترول وغالباً اجبارقرارګیرند تاهدف سازمانها تحقق بخشد،یعنی کارمندان تحت کنترول باشد به زور سراش کارشودتاهدف سازمان درست وثابت شود. تیوری Yیا مثبت: ۱- اګر شرایط کار مطلوب باشد کارمثل بازی است،یعنی محیط کار برای کارمندان خوب منظم پاک باشد شرایط کار اسان باشد بسیار به علاقمندی کارمیکند. ۲-برای نیل به هدف های سازمان کنترول بوسیله خویشتن ضروری است،یعنی اګرمحیط کار خوب باشد وکارمندکارخوب نه کند وجدان اش ناراحت میباشد. ۳-قابلیت برای خلاقیت درحل مشکلات سازمانی به طورنامحدودبین همه مردم توزیع شده است،یعنی کل کارمندان توانایی خلاقیت رادارد مسؤلیت مدیر است که ازتوانایی کارمند چه قسم استفاده میکند. ۴-انګیزش درسطوح اجتماعی،احترام،خودیابی،وهم درسطوح فزیولوژیکی وامنیت هست،یعنی انګیزه ونظریات وی در سطح اجتماعی چه است اشتراک داده شود احترام شود واز خلاقیت ونواوری اش استفاده شود. ۵- مردم اګر به درستی برانګیخته شوند می تواند درکار خود خلاق وخود رهبر باشد،یعنی به کارمندان انګیزه داده شود رهنمائی شود درکار خود ازاد باشد. نظریه بوروکراسی:جورنی درسال(۱۷۴۵م) به کاربرده است وازدولفظ ګرفته شده است،بور به معنی میزتحریری وکراسی به معنی حکومت.دراصطلاح به دومعنا ۱- مجموعه مقامات اداری. ۲- سازمان های بزرګ رسمی درجامعه یی امروزی. نظریه کلاسیک درمورد بوروکراسی جامعه شناس المانی ماکس وبرمطرح شده.حکومت اداری کارها باید اساس سلسله مراتب ومنظم باشد،یک سازمان چګونه ساختاربندی میشود،اداره باید به عقل مطرح باشد نه به قوم،نژاد،وغیره.ماکس وبر ګفته به اصول وقوانین ومقررات دراداره وجود د اشته باشد وازعقل کار ګرفته شود. بورو کراسی دارای پنج ویژګی است: اول اصل رعایت تطابق تخصص باتقسیم کار: کارهادراداره به اساس تخصص تقسیم شود. دوم ایجاد سلسله مراتب اداری:درهراداره سلسله مراتب باشدهرعضوتحت مسؤلیت وکنترول عضو دیګر قراربګیرد. سوم تدوین قوانین ومقررات:سازمان قوانین ومقررات داشته باشد واین قوانین مشخص کننده مسؤلیت وظایف،احتماعی، اختیارات وروابط کارکنان باشد. چهارم رعایت اصول اداری درجریان رسمی:درسازمان یااداره که داخل شوند اصول اداره رعایت شوند نه اصول شخصی پنچم استخدام برمبنای شایستګی:کارکنان برمبنای شایستګی تخصص لیاقت مهارتها استخدام شود ودرهر شغل که تخصص داشته باشد کار داده شود. وظایف اساسی مدیریت: هنری فایول اګروظایف اساسی اداری به خوبی اجراءشوندپیشرفت های زیاد درهربخش سازمان به وجود می اید، برای مدیران پنج وظیفه رابیان کرده است. پلان ګذاری،سازماندهی،رهبری،کنترول،هماهنګی، ۱- بلانګذاری:طرح نقشه کشدن کار یا جور کردن:مثال پوهنتون دعوت برای ۵ سال پلان جور میکند که کدام کار هارا انجام دهد درکدام بخش ها. ۲-سازماندهی: تقسیم وظایف دراداره چه کسی به چه کسی باید ګذارش دهد. ۳- رهبری: رئیس چیګونه رهبری کند نواوری داشته باشد هدایت کردن کارکنان به کار. ۴- کنترول: پلان راجورکردن برای ۵ سال وهمان پلان تا کدام اندازه به پیش برود تمام کارها پیش بینی میشود. ۵- هماهنګی: درسازمان هماهنګی باش بین شعبات که کار ها خوب په پیش برود. برنامه ریزی: تعریف عبارت است تصمیم ګیری درمورد اینکه چه کار ها باید انجام شود. برنامه ریزی ایجاب تصمیم ګیری های مناسب را مینماید که درحقیقت بدون تصمیم ګیری پلان ګذاری تحقق یافته نمیتواند. درمرحله برنامه ریزی به حد کافی ازتوانایی ذهنی استفاده شود. اهمیت وضرورت برنامه ریزی: تحقق اهداف فردی واداری نیز مستلزم برنامه ربزی است. همه ادارات یافعالیت درمحیط خودمراقب اند که منابع محدود خود رابرای رفع نیازهای متنوع وروبه افزایش خود مصرف کند. انواع برنامه ربزی ازلحاظ زمان به سه نوع است: ۱- برنامه ریزی کوتاه مدت(۱ـ۲)سال برنامه ریزی عملیاتی. ۲- برنامه ریزی میان مدت(۵-۳) سال برنامه ریزی تخصصی. ۳- برنامه ریزی درازمدت(۲۰-۵) سال برنامه استراتیژیک. دراصل برنامه به سه نوع است:برنامه ریزی اساسی(استراتیژیک)،برنامه ریزی عملیاتی(اجرایی)،وتخصصی(فنی). ۱- برنامه ریزی اساسی(استراتیژیک):اهداف عمومی یک اداره رابه طوکامل وجامع نسبتاً بلندترپیش بینی میکند. ۲-برنامه ریزی اجرایی(عملیاتی):یعنی هررئیس ومدیر برنامه کاری داشته باشد وقت تعیین میکند که دراین وقت کدام کدام کارها رانجام دهد. ۳- برنامه ریزی تخصصی:دریک بخش خاص برنامه ریزی میشود. باتوجه برماهیت تخصص برخی ازوظایف مدیران برای انجام وظایف انها برنامه ریزی میشود، برنامه ریزی تخصص به اجزای تقسیم شده که عبارت اند از: الف: برنامه ریزی تولید:عبارت ازتعیین،تحصیل وترتیب کلیه نیازمندیها لازم،برای خدمات وتولید فوری عاجل. ب:برنامه ریزی نیرو انسانی:عبارت ازتعیین تعداد افرادی که درسالهای اینده برای تامین هدفهای سازمان انتخاب میشود ج: برنامه ریزی مالی: عبارت است از تعیین میزان وچګونګی منابع مالی وچګونګی مصارف مالی. اقدمات موثردربرنامه ربزی: ۱- اګاهی ازفرصتها(مسایل وضرورتهای) ۲- تعیین اهداف کوتاه مدت،۳-کسب معلومات کامل درباره فعالیتها مورد نظر. ۴- دسته بندی وتعلیل معلومات. ۵- تعین فرضیه وشناخت موانع. ۶- تعیین بدیلها. ۷- تدوین برنامه های فرعی(حمایوی) ۸- تنظیم تفصیلی دوام فعالیتها وجدول زمانبندی.۹- بیان برنامه ها به کمک ارقام به وسیله تخصیص بودیجه. ۱۰- پیګیری وتعقیب پیشرفت کار.